چرا باید صدای منتقد را شنید؟

سرفصل های مهم این مقاله:

وقتی تفکر منتقد را در نطفه خفه می‌کنیم، به همه این سیگنال را می‌دهیم که یا با ما هستی یا ضد ما، پس جامعه صفر و یکی می‌شود. اینجا کسانی که تا حدودی با ما موافق هستند هم از ما فاصله می‌گیرند، یعنی با این کار افراد ممتنع هم به مخالف ما تبدیل می‌شوند. 

کاهش عقلانیت و قدرت تصمیم حکمران

وقتی به منتقد تریبون نداده و اجازه ندهیم که صحبت کند، کسانی که تصمیم می‌گیرند یکدست می‌شوند (هم فکر و هم عقیده). دیگر کسی نیست که به آنها بگوید کجا دارند کج می‌روند و همین باعث می‌شود توهم مفید بودن داشته باشند و هر نتیجه‌ای که کسب کنند فکر کنند درستش همان بوده.

مطالعه بیشتر...  هفت پرسش سایمونز

قدرت گرفتن چاپلوسان

صندلی قدرت همیشه محبوبیت و خواهان دارد، با ساکت شدن منتقد، فضا برای رشد چاپلوس‌ها فراهم می‌شود و افرادی که نه سلسله مراتب را رعایت کردند و نه شایستگی دارند، قدرت را دست می‌گیرند. 

بیشتر شدن فساد

یک جمله معروف داریم که می‌گوید صندلی قدرت فساد خیز است، پس باید کنترل شود، وقتی منتقدین اجازه صحبت کردن نداشته باشند، افراد رانت‌جو و فاسد با خیال راحت‌تری کار خودشان را پیش می‌برند، چون دیگر کسی نیست که مچ آنها را بگیرد. 

روشنفکران محافظه‌کار می‌شوند

بدترین اتفاقی که می‌تواند برای یک جامعه بیفتد، محافظه‌کار شدن روشنفکران است، رسما مسیر توسعه و رشد بسته و جلویش گرفته می‌شود، اینجا روشنفکران و نخبه‌ها یا می‌مانند و سکوت می‌کنند و استعدادشان کشته می‌شود یا این که می‌روند و عقلانیت کلی جامعه کاهش پیدا می‌کند. 

مطالعه بیشتر...  هولودومور

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *