یکی از مشکلاتی که در سطح فردی، سازمانی یا حتی حاکمیتی و مملکتداری با آن درگیر هستیم «خطای برنامهریزی» است، یعنی چه؟ یعنی ما برای برنامهریزی، ساعتها وقت میگذاریم و هزینه میکنیم ولی نمیتوانیم در آن زمان مقرر آن کاری که برایش برنامهریزی کردهایم را انجام دهیم. چرا اینطور میشود؟
این سوگیری اولین بار توسط «دنیل کانمن» مطرح شد. او میگفت آدمها زمان لازم برای انجام یک کار را کمتر از حد واقعی در نظر میگیرند و همین باعث به وجود آمدن «خطای برنامهریزی» میشود. چرا این اتفاق میافتد و ما در دام این خطا قرار میگیریم؟
علت اصلی «خطای برنامهریزی» خوشبینی و خوشخیالی بیش از حد است. کانمن میگوید ذهن ما دوست دارد کارها را سریع انجام بدهد، همین عامل باعث میشود هیجانزده شده و مقدار زمان لازم برای رسیدن به هدف را دست کم بگیرد. از طرفی عموما ما وقتی برنامهریزی میکنیم، تاثیر عوامل خارجی را در نظر نمیگیریم.
خیلی از آدمها هستند با همین خطا اعتبارشان را به راحتی از دست میدهند و از نظر اقتصادی خودشان و بقیه را دچار مشکل میکنند. مثلا شما در پس دادن پولی که قرض کردی بدقول باشی، هم اعتبارت خراب میشود، هم آن قرض دهنده را دچار مشکل میکنی یا مثلا تاخیر در تحویل پروژه.

برای جلوگیری از این خطا چه کار کنیم؟
۱. به سوابقتان نگاه کنید
به جای این که اهداف آرمانگرایانه انتخاب کنید، یک نگاه به گذشته خودتان انداخته و ببینید در چند مورد مشابه با چه سرعتی کار مشابه را انجام دادید؛ میانگینهای گذشته را حساب کنید با یک تلورانس منطقی بالاتر از میانگین هدفگذاری کنید.
۲. واقعگرا باشید
آمار نشان میدهد اکثر آدمها، اگر کار مهمی داشته باشند آن را به موقع انجام میدهند، حتی احتمال زودتر انجام دادن هم بالا میرود. پس منطقی فکر کنید و چند کار را با هم شروع نکنید. مثلا برای کتاب خواندن، ماهی یک کتاب بخوانید و تا تمام نشده، کتاب بعدی را نخرید.
۳. اهدافتان را مکتوب و اولویت بندی کنید
یک جمله معروف هست که میگوید «کمرنگترین جوهرها از قویترین حافظهها ماندگارترند». یک دفتر بردارید از بالا به پایین بر اساس مهمترین تا کم اهمیتترین هدف را بنویسید، همین نوشتن خودش یک تلنگر است و به ذهنتان جهت میدهد.