آزمایش زندان استنفورد یکی از معروفترین و خطرناکترین آزمایشهای استنفورد است که تا الان انجام شده است. این آزمایش آنقدر خطرناک بود که ۶ روز بعد از شروع آزمایش، ادامه دادنش را متوقف میکنند. اما ماجرا چه بود؟
سال ۱۹۷۱ در دانشگاه استنفورد آقای زیمباردو و همکارانش تصمیم میگیرندعلت بدرفتاریهایی که زندانیها و زندانبانها انجام میدادند را بررسی کنند. برای این آزمایش چند نفر که کاملا از نظر عقلی در سلامت کامل بودند را انتخاب کرده و به دو دسته زندانی و زندانبان تقسیمشان میکنند.
در زیرزمین دانشکده یک زندان درست میکنند، از آن طرف جلو خانه کسانی که زندانی شده بودند ماشین پلیس میگذارند و چند نفر در نقش پلیس ظاهر میشوند و با دستبند و چشمبند دستگیرشان میکنند، آنها را به زندان برده و لباس زندانی میپوشانند و پاهایشان را زنجیر میزنند.
به زندانبانها هم یونیفرم و باتوم و سوت و اسلحه میدهند ولی به آنها میگویند حق ندارید زندانیها را بزنید، فقط به این علت اینها را به شما میدهیم که بدانید در چه مقامی هستید. زندانبانها اجازه داشتند که احساس ترس و سرخوردگی برای زندانیها ایجاد کنند، طوری که زندانیها حس ناتوانی و درماندگی داشته باشند.
شب اول اتفاق خاصی نیفتاد، اما روز دوم ماجرا تغییر کرد. زندانیها به حرف نگهبانها گوش نکردند و شورش راه انداختند. نگهبانها با کپسول آتشنشانی به سمت زندانیها حملهور شدند و آن کسی که شورش کرده بود را به انفرادی بردند، اما این تمام ماجرا نبود!!
بعد از ۳۶ ساعت آن فرد و یک نفر دیگر کارهای عجیبی انجام دادند. آنها شروع کردند به داد کشیدن، جیغ زدن و فحاشی کردن. آنقدر شدید که متوجه شدند دو نفر دارد برایشان مشکل ایجاد میشود و از آزمایش مرخصشان کردند. از آن طرف نگهبانها هم داشتند کارهای عجیب میکردند، چه کاری؟
مثلا نگهبانها تصمیم گرفتند به زندانیها شماره بدهند و هرکس را با شمارهاش صدا کنند تا هویتشان فراموش شود و اگر کسی شمارهاش را اشتباه میگفت تنبیه بدنی میشد و باید کلاغ پر و شنا و… میرفت. اوضاع بهداشت خیلی بد شده بود، نگهبانها اجازه دستشویی رفتن نمیدادند، زندانیها هم در همان سلول کارشان را میکردند.
نگهبانهای زندان استنفورد به همین هم راضی نشدند و بیشتر اذیت کردند، مثلا تشک زندانیها را گرفتند و مجبورشان کردند روی سیمان بخوابند، زندانیها را لخت میکردند و به آنها میخندیدند! شرایط دیگر از کنترل خارج شد و برای همین هم دستور دادند آزمایش را کنسل کنند. هرچند که در ابتدا با مقاومت شدید نگهبانان مواجه شدند که چرا آزمایش دارد تمام میشود.
زندانی و زندانبان نقششان را درونسازی کرده بودند، یعنی باورشان شده بود که نقشی که دارند هویتشان شده. این آزمایش نشان داد: موقعیت و محیط به حدی مهم است که میتواند رفتار انسانهای عادی راعوض کند و در کانال دیگری قرار دهد که بر اساس نوع محیط و موقعیت، این تغییر میتواند مثبت یا منفی باشد.