در سالهای آغازین قرن بیستم، آرژانتین به ثروتمندترین کشور آمریکای لاتین تبدیل شد و درآمد سرانهاش از سوئد، فرانسه و ایتالیا سبقت گرفت. تولید فرآوردههای دامی و کشاورزی، نیروی محرکهی رشد آرژانتین بود. در آن دوران سرمایههای خارجی بزرگی به آرژانتین سراریز شدند و زیرساختهای حمل و نقل، بالابرهای غلّه، سیلوها، شبکههای بازاریابی و تأمین مالی را توسعه بخشیدند. در کنار سرمایهی خارجی، نیروی کار خارجی نیز در مقادیر هنگفت روانهی آرژانتین شد و تولید کشاورزی و دامی کشور را رونق بخشید.
متأسفانه بختْ آرژانتین را یاری نکرد. آرژانتین امروز یک اقتصاد پریشان و بیثبات است که شباهتی به گذشتهی درخشانش ندارد. اینکه چه عواملی آرژانتین را به این وضعیت کشاند همچنان محل بحث است. در میان این عوامل، برخی معتقدند که علت افول آرژانتین حرکت بلندپروازانهی کشور به سمت ‘توسعهی صنعتی’ بود که نه تنها مزیت تجاری و رقابتی کشور (فرآوردههای دامی و کشاورزی) را به حاشیه راند، که اقتصاد را گریبانگیر صنایع بیمار کرد.
تاریخ اقتصادی آرژانتین به ما میگوید که نمیتوان تنها با یک عامل روند افول آرژانتین را توضیح داد. تولید دامی و کشاورزی همانقدر که رونقبخش آرژانتین در اواخر قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰ شد، در گذر زمان موانعی هم در راه پیشرفت آرژانتین قرار داد. برای مثال، در سال ۱۹۱۳ آرژانتین برداشت ضعیفی در فرآوردههای کشاورزی داشت و در نتیجهی آن، تراز پرداخت و دریافت ارزی کشور با بحران روبرو شد.
جنگ جهانی اول نیز اقتصاد آرژانتین را به رکود کشاند. در نتیجهی جنگ، صادرات فرآوردههای دامی و کشاورزی آرژانتین به اروپا عمیقاً آسیب دید. همچنین در دههی ۲۰ نوسان قیمت جهانی کالاهای دامی و کشاورزی اقتصاد آرژانتین را متلاطم کرد. کاهش قیمت جهانی فرآوردههای دامی و کشاورزی، نسبتِ قیمت کالای صادراتی آرژانتین به قیمت کالاهای وارداتیاش را کاهش داد و دریافتیهای ارزی کشور را سرکوب کرد. در نتیجهی این بحرانها، سرمایههای خارجی نیز یکشبه از کشور خارج میشدند. از آنجایی که سرمایه در قالب طلا خارج میشد، این به معنای کاهش عرضهی پول در اقتصاد بود که ورشکستگی بانکها و کسبوکارهای کشور را به همراه میآورد.
تلاطمهای قرن ۲۰ به آرژانتینیها نشان داد که تکیهی بیش از حد به تولید کالای خام، ریسک زیادی به اقتصاد تحمیل میکند. محدودیت عرضهی زمینهای قابل کشت، آفت و بلایای طبیعی، و نوسان قیمت جهانی کالاهای خام، ریسکهایی بود که اقتصاد کشاورزی آرژانتین را به چالش کشید. در دههی ۲۰، یک اقتصاددان تأثیرگذار آرژانتینی به نام «آلخاندرا بونگه» در مقالهای نوشت که اقتصاد آرژانتین فاقد تنوع تولیدات است و به همین خاطر در مقابل تکانههای بیرونی و درونی به شدت آسیبپذیر شده است. یک رخداد غیرمنتظره – نظیر ممنوعیت واردات گوشت آرژانتینی به آمریکا به دلیل تب برفکی – به راحتی اقتصاد آرژانتین را از نفس میاندازد. او ضمن تأکید بر اهمیت توسعهی کشاورزی، معتقد بود که باید با حرکت به سمت تولید کارخانهای اقتصادمان را تنوع ببخشیم.
به همین خاطر، عُقلای قوم کشور به این نتیجه رسیدند که تنوعبخشی اقتصادی با محوریت تولید صنعتی، نه یک انتخاب که یک اضطرار است. در حقیقت، اقتصاد وابسته به تولید کالای خام مانند سرمایهگذاریست که همهی تخم مرغهایش را در یک سبد میگذارد و ریسک زیادی متحمل میشود.
برخلاف تصور رایج، صنعتیسازی آرژانتین محدود به دوران جنگ سرد و شخص «خوان پرون» (رئیس جمهور آرژانتین) نمیباشد. دولتهای آرژانتین پیشینهی دور و درازی در حمایت از صنعت و کشاورزی داشتهاند. در همان ‘دوران طلایی’ آرژانتین (اواخر قرن ۱۹ تا اوایل قرن ۲۰)، دولت با برافراشتن دیوار بلند گمرکی، به بخش خصوصی انگیزه بخشید که در تولید انگور و نیشکر سرمایهگذاری کند. در نتیجهی پیشرفت تولید آنها، صنایعی نظیر شرابسازی و فرآوری شکر نیز حول انگور و نیشکر به راه افتادند.
به طور مشابه، توسعهی بخش پنبه نیز از حمایت دولت بیبهره نبود. در سال ۱۹۲۳ وزارت کشاورزی با توزیع رایگان بذر، توزیع کتابچههای راهنمای کشاورزی، استخدام تکنسینهای آمریکایی، و پیشبرد کشاورزی آزمایشی با هدف مطالعهی گونههای گیاهی و بهبود ژنتیک الیاف پنبه، توسعه این بخش را شتاب بخشید. در عین حال کاهش هزینهی حمل و نقل و رشد بهای جهانی پنبه نیز در این پیشرفتها مؤثر بود. در نتیجهی توسعهی کشت پنبه، صنعت فرآوری پنبه نیز شکل گرفت و سرمایهگذاران خارجی انگیزهی ورود به این بخش را پیدا کردند. در دهه ۳۰، دولت آرژانتین نهادی به نام هیئت ملّی پنبه تشکیل داد که با پژوهشهای فنی کشاورزی، تأمین علفکش و انتشار دانش اقتصاد کشاورزی، پیشرفت بخش پنبه را شتاب بخشید. در آن دوره حمایتهای گمرکی نیز به کمک این بخش آمدند.
نظرات