اگر در یک جمع ده نفره یک نفر فقط مسلمان باشد و نه نفر دیگر غیر مسلمان باشند، تمام گروه برای شام گوشت حلال میخورند، گوشت حلال برای ۹ نفر دیگر مشکلی ایجاد نمیکند ولی برای آن یک نفر مسلمان گوشت حرام قابل استفاده نیست!
نسیم طالب در کتاب پوست در بازی به این نکته اشاره میکند که یک جماعت اقلیت سه چهار درصدی در یک جامعه که بیش از حد متعصب و سختگیر هستند و در عین حال پوستشان در بازی است برای 97 درصد باقیمانده مردم تصمیم میگیرند و نظرات و افکار خود را به کل جامعه القا میکنند.
این نکتهای است که به آن حکمرانی اقلیت میگوییم.
در بعضی مواقع این اتفاق خیلی خوب است و باید هم انجام شود و اقلیتها باید حکمرانی کنند،مثلا در نظر بگیرید در خانواده شما شخصی در تابستان سرماخورده و طبیعتا به خاطر حفظ سلامتی آن شخص نباید کولر روشن کنیم، یا به عبارت بهتری اجازه دهیم اقلیتها حکمفرمایی کنند.
ولی خیلی وقتها حکمرانی اقلیت آسیب بدی وارد میکند و مشکلات جدی پیش میآورد مثل گشت ارشاد!
حکمرانی اقلیت باعث میشود قشر اقلیت نظر خود را به بقیه جامعه تحمیل کنند!
مثلا در یک جمع خانوادگی یک فرد مذهبی به بقیه تذکر میدهد که حجاب را رعایت کنید، موسیقی که صدای زن داره پخش نکنید، در مناسبتهای مذهبی مهمانی نگیرید و… حالا در اینجا سایر افراد که اعتقادی ندارند بخاطر احترام به این شخص این کار را انجام نمیدهند و اقلیت حکمرانی میکند!
در حکمرانی اقلیت، منفعت قشر اقلیت از یک قانون، در مقابل نفع اکثریت از لغو آن قانون قابل مقایسه نیست.
مثلا در ایران عده محدودی مدافع حجاب اجباری هستند و از گشت ارشاد منفعت میبرند ولی اکثر افراد جامعه منتقد گشت ارشاد هستند ولی منفعت حکمرانی اقلیت اجازه نمیدهد گشت ارشاد برداشته شود یا مثال بارز دیگر حکمرانی اقلیت واردات خودرو در ایران است منفعت آن قشر اقلیتی که از تحریمها و جلوگیری واردات سود میبرند اجازه لغو قانون جلوگیری از واردات را نمیدهد به عبارتی هرچند رفاه خودرویی مردم کم شده، خودروهای داخلی ناامن و بی کیفیت شدهاند و فقط خودروهای درجه چندم چینی وارد میشود ولی افرادی که به نوعی آنها را میتوان مافیای خودرو دانست اجازه واردات را نمیدهند.
حکمرانی اقلیت باعث میشود قشر اقلیت خود را بالاتر از بقیه جامعه ببینند و هر حقی را برای خود قائل شوند.
به عنوان مثال در مسئله حجاب و گشت ارشاد میبینیم اقلیتی که موافق گشت ارشاد هستند بعضا قشر اکثریت مردم را تحقیر میکنند و هر حقی را برای خود قائل هستند و حتی به عنوان مثال با سطل ماست سعی میکنند مردمی که عقاید همسویی با آنها ندارند را ارشاد کنند و تذکر دهند!
در ادبیات حکمرانی اقلیت این جمله را زیاد میشنوید: به عقاید همدیگر احترام بگذاریم. قشر اقلیت هرچند از این جمله زیاد استفاده میکنندولی خیلی هم به این جمله خیلی اعتقادی ندارند چون بیشتر منظورشان از این جمله این است که فقط به عقاید ما احترام بگذارید ولی ما اجازه داریم هر توهینی به شما بکنیم.
ما در مقابل حکمرانی اقلیت چه کاری میتوانیم انجام دهیم؟
راهکار یک کلمه است: نامُدارایی با اقلیت!
نامُدارا باشید و به عقیدهای که فکر میکنید از نظرتان درستتر هست احترام بگذارید. توجه داشته باشید که اگر به خاطر احترام به عقاید یک نفر بر روی عقاید خودتان پا بگذارید، شما با این کار در اصل دارید به عقاید خودتان بی احترامی میکنید.
اگر شخصی از پوشش و افکار و عقاید ما ناراحت میشود این مشکل ما نیست، مشکل آن شخص است که ناراحت میشود، اگر شخصی نگران این است که اعمال ما باعث میشود به جهنم برویم، ایرادی ندارد ما به جهنم میرویم تا حداقل در یک دنیای دیگری با این افراد در یک مکان نباشیم!
به معنای واقعی کلمه عالی و درجه یک بود.
بارها شده پادکست هایی رو گوش بدی که آخرش حس می کنی هیچی به دانسته هات اضافه نشده و فقط وقتت رو تلف کردی اما پادکست امروز یه مفهومی رو که برای من جدید و ناشناخته بود رو کاملا بهم معرفی کرد و با توضیح خوب و روانش کاملا اون مفهوم رو در ذهنم جای داد.
به قول خودمونی دم شما گرم
خیلی ممنونم از همراهی و لطفی که دارید این واقعا ارزشمند هست برای ما